فروش موبایل قطعات لوازم جانبی زنجان
فروش موبایل قطعات لوازم جانبی زنجان
اگر در همین لحظه تصمیم بگیرید یک گوشی موبایل خریداری کنید روش آنلاین را انتخاب میکنید یا خرید حضوری؟ در صورتی که هریک از این روشها را انتخاب کنید آیا میدانید باید از کجا خرید خود را انجام دهید؟ آیا با بهترین موبایل فروشی تهران آشنا هستید؟ در ادامه این مطلب قصد داریم به این موضوع بیشتر بپردازیم، پس حتما همراه ما باشید.
بورس موبایل در تهران کجا است؟
به احتمال بسیار زیاد نام پاساژ علاالدین به گوشتان خورده است، پاساژی که میتوانیم آن را دنیای گوشیها و لوازم جانبی تک و عمده بدانیم. به نوعی میتوان گفت پاساژ علاالدین کل گوشیها را در سطح شهر پخش میکند، پس به جای جستجو برای اسامی موبایل فروشی های تهران میتوانید به این پاساژ سر بزنید. برای هر گوشی لوازم جانبی میخواهید و به دنبال هر مدلی که هستید به احتمال قوی در پاساژ علاالدین میتوانید آن را پیدا کنید.
در کنار علاالدین پاساژی با نام چارسو قرار گرفته که به نسبت علاالدین فضای بسیار بهتری دارد و از نظر تصفیه و شرایط رفاهی نیز با شرایط بسیار بهتری مواجه خواهید شد. در پاساژ چارسو با برخی از بزرگترین موبایل فروشی تهران مواجه خواهید شد و گوشیها در این پاساژ کمی گرانتر از علاالدین هستند.
به غیر از این دو پاساژ در خیابان حافظ شما میتوانید سری به بازار موبایل ایران بزنید
توجه داشته باشید که سایتی تحت عنوان سایت علاالدین یا بازار موبایل تهران وجود ندارد و برخی از مجوعههای داخل این پاساژ هم دارای فروش حضوری و هم فروش آنلاین هستند و به همین جهت در صورت تمایل به خرید آنلاین میتوانید به سایت این فروشگاهها سر بزنید.
ما در بایمو سعی کردیم یک پاساژ موبایل را یکجا با قیمتهای مناسب در اختیار شما قرار دهیم :
با کلیک روی هر قسمت دنیای از محصولات را شاهد خواهید بود :
آنلاین خرید کنیم یا حضوری؟
هریک از این روشها مزایا و معایت خاص خودش را دارد، برای مثال در صورت خرید آنلاین احتمالا میتوانید گوشیها را با قیمت مناسبتری خریداری کنید و همچنین در وقت خود صرفهجویی خواهید کرد و دیگر نیازی نخواهد بود که در ترافیک تهران یا حتی شهر خود به دنبال مغازههایی با قیمت مناسب و شرایط خوب باشید. در صورت خرید آنلاین شما میتوانید موجودی رنگ و همه موارد را به صورت کامل چک کنید در صورتی که گاهی برای خرید یک رنگ مشخص باید چندین مغازه مختلف را بگردید.
البته خرید حضوری نیز مزیتهای خودش را دارد و مثلا شم امکان خواهید داشت تا در برخی از فروشگاههای بزرگ مانند بایمو گوشیهای مورد نظر قبل از خرید کار کنید.
در بایمو همچنین با همکاری کادر تخصصی تعمیرات موبایل رایا ونوس آریانا میتوانید انواع موبایل و تبلت خود را تعمیر کنید
اما معرفی زنجان
زَنجان (دربارهٔ این پرونده تلفظ راهنما·اطلاعات) یا زَنگان[۷] مرکز استان زنجان و شهرستان زنجان است که در شمال غربی ایران واقع شدهاست؛ و براساس آمار منتشر شده دارای ۴۳۰٬۸۷۱ نفر جمعیت در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، بیستمین شهر کشور از لحاظ جمعیت محسوب میشود.[۸][۹]
نام زنجان عربیشده واژه زنگان است. مردم منطقه هنوز هم تلفظ زنگان را به کار میبرند. شهر زنجان در دره زنجانچای (از شاخههای قزلاوزن قرار گرفته و سر راه شوسه و راهآهن تهران به تبریز میباشد. صنایع دستی از قبیل ورشوسازی و نقرهسازی و ملیله کاری و چاروقدوزی و چاقوسازی، مسگری و فرشبافی (فرش زنجان) آن مشهور است.
پیشینه
در مورد وجه تسمیه شهر زنجان تاکنون نظرات گوناگونی ازسوی پژوهشگران و نویسندگان ارائه شدهاست.
حمدالله مستوفی، تاریخنگار نامدار، بنیاد شهر زنجان را از اردشیر بابکان، سردودمان ساسانیان دانسته و نام نخستین این شهر را شهین ذکر کردهاست. مآخذ و منبع مستوفی در مورد کلمه شهین که به زنگان اطلاق میگردیده مبهم است و تاکنون هیچ منبع موثق دیگری در این ارتباط اظهار نظر ننمودهاست. در لغتنامهٔ دهخدا هم در سرواژهٔ شهین چنین نوشته: «شهین نام شهر زنگان است و معرب آن زنجان باشد و گویند این شهر را اردشیر بابکان بنا کردهاست.».[۱۰] شهری بود بزرگ در میان ری و آذربایجان، و وجه تسمیه آن، مخفف زندگان یعنی اهل کتاب زند است، و زندیگان زنگان شده و دال او محذوف گردیده.[۱۱]
بیتی از حکیم زجاجی:[۱۲]
ز زنگان بدان مرد روشن ضمیر دبیری سرافراز بد تیزویر
اسم دیگر شهرستان زنجان (خمسه) است. اطلاق این کلمه به منطقه در منابع و متون جغرافیایی از اواخر دوران قاجار ظاهر شده و در مورد وجه تسمیه آن دو نظر میتواند مطرح باشد. نظر نخستین ناظر بر استقرار طوایفی از ایلات پنجگانه در این منطقه است؛ و محتملا وجود منطقه ای به نام (خمسه) در استان فارس که بر مبنای استقرار پنج ایل نامگذاری شده بسود این نظریه است. در فرهنگ آنندراج ذیل کلمه زنگان چنین آمده ” چون پنج بلوک بود آنرا خمسه گویند ” لغت نامه دهخدا با تکرار مورد مزبور مینویسد (این شهرستان “زنجان” از پنج بلوک بنام بخش حرمه، بخش ابهررود، بخش قیدار، بخش ماه نشان، بخش سردان …)
در این بخشبندی بخشهای ایجرود، زنجان رود، که جز’ خمسهاند سخنی به میان نیامده، لاجرم این نظریه با شک و تردید مواجه میگردد. اما بخشهای پنجگانه ابهر رود، خرا رود، زنجان رود، ایجرود، سجاس رود که بخشهای اصلی خمسه را تشکیل داده منبع و مرجع موثقی به وجه تسمیه آن میتواند باشد. ذکر این نکته ضرورت دارد که منطقه بزینه رود معروف به قشلاقات افشار که هماکنون از توابع خمسه است تا اواخر دوران در حوزه ساسی ولایت کردستان بودهاست، بنابراین پنج بلوک بودن منطقه قطعی بنظر میرسد.
دائرةالمعارف مصاحب بر این اساس ذیل کلمه (خمسه) مینویسد: خمسه مخفف ولایات خمسه در جنوب آذربایخان و غرب قزوین کرسی آن زنجان و از شهرهای معروفش سلطانیه پنج بلوک عمده ای که این ناحیه به مناسبت آنها خمسه خوانده شدهاست عبارت بودند از ابهر رود، زنجانرود، ایجرود، سجاس رود که حالیکه همگی جزو شهرستان زنجانند.[۱۳]
شهر تاریخی زنجان به لحاظ وجود مقاومتهای مردمی و منطقهای در مقابل سپاهیان اسلام از شهرهای دشوارگشا بودهاست، در سال ۲۴ هجری قمری به دست براء بن عازب سردار تخریب شده، که این محل خاستگاه اولیه بوده و در شمال شرقی شهر فعلی قرار داشتهاست. آثار و بقایای نخستین استقرار شهر که د راصطلاح کهندژ نامیده میشود تا سال ۱۳۰۰ خورشیدی پابرجا بوده و در جریان ساختمان (خیابان فرهنگ) تسطیح شدهاست. قبرستان شهر در حد جنوب شرقی محل استقرار و در داخل حد طبیعی سیلاب شرق شهر منطبق بر (خیابان امام) فعلی تا (فدائیان اسلام) بودهاست.
در احیاء مجدد و گسترش آن، در اوایل دوران اسلامی، شهر اندکی به طرف غرب استقرار نخستین، در ساحل چپ سیلاب قدیمی که امروزه منطبق بر خیابان استانداری است کشیده شد، برجستگی کهندژ این دوره در محله فعلی (نصرالله خان) بوده که در سال ۱۳۴۰ تسطیح و محل آن به دبیرستانهای دخترانه تبدیل شدهاست.
گسترش شهر در این دوره به طرف شرق محل مورد بحث که اراضی شهری قابل استفاده در شهرسازی بوده، امتداد یافت. حمدالله مستوفی درنزهة القلوب دور باروی شهر را ده هزار گام ذکر نموده که در حدود ۵/۴ کیلومتر است و از قلعه کنونی شهر اندکی بزرگتر بوده بهطوریکه دامنه استقرار تا حد سیلاب شرقی کشیده شدهاست. قول حمدالله مستوفی با یافتههای باستانشناسی مطابقت دارد چنانکه در اراضی شرقی خارج از دیوار قلعه، آثار قرن شش هجری قمری در عمق ۲ متری از کف معابر فعلی قرار گرفته و قابل رؤیت است.
کتاب صورالاقالیم از مزار اکابر و اولیای موجود در شهر، قبور شیخ اخی فرج زنگانی و استاد عبدالغفار سکاک و عیسی کاشانی را نام بردهاست.
در کتاب صورة الارض آمده: ابهر و زنجان دو شهر کوچک استوار و پرآب و درخت و کشتاند و زنجان بزرگتر از ابهر است اما مردمانش اغلب غفلت و تباهی عقل دارند.[۱۴]
در مسالک و ممالک اصطخری آمده: ابهر و زنگان دو شهر کوچکند. نعمت و درخت و کشاورزی بسیار دارند زنگان بزرگتر از ابهر است. لیکن مردم زنگان با غفلت باشند.[۱۵]
این شهر برای بار دوم در پاییز سال ۶۲۸ هجری قمری در فتنه مغول تخریب شده و شدت آن به حدی بود که شهر برای مدتی از قید حیات ساقط شد. به ویژه انتخاب سلطانیه به پایتختی در دوران ایلخانی و گسترش شهر مزبور در ایام حکومت غازانخان و خدابنده و اولجایتو در اواخر قرن هفتم هجری قمری، به علت نزدیکی این دو شهر، در متروکه شدن شهر زنجان عامل تعیینکنندهای بود، به عبارت دیگر در تمام ایام شکوفایی شهر سلطانیه، شهر زنجان به حالت نیمه ویران باقی ماندهاست.
سلطانیه پس از برچیده شدن حکومت ایلخانی به قول دونالد ویلبر «به علت قرار نداشتن شهر در راستای راههای تجارتی و عدم وجود جاذبههای شهری در آن، سریعتر از آنچه که آباد شده بود، تخریب و متروک گردید». که خود دلیل قاطعی برای توسعه شهر زنجان بودهاست. این شهر مجدداً توسعه یافته و از طالع بد برای بار سوم در نیمه دوم قرن هشتم هجری قمری با یورش امیرتیمور گورکانی مواجه و پس از قتلعام اهالی بهطور کلی با خاک یکسان شد.
کلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا در دربار میرانشاه از نوادگان تیمور در نیمهٔ اول قرن نهم هجری در سفرنامهٔ خود، قسمت اعظم شهر زنجان را غیر مسکون و مخروبه ذکر نموده و حصار شهر را غیرقابل تعمیر دانسته و مینویسد: «در شب هنگام به محلی رسیدیم که به زنجان معروف است و بیشتر قسمتهای این شهر غیر مسکون است اما گویی که در گذشته این شهر یکی از بزرگترین شهرهای ایران بودهاست. این شهر در دشتی در میان دو کوه بلند که لخت و خالی از جنگل هستند قرار دارد. ما دیدیم که حصار شهر دیگر قابل تعمیر نیست اما در داخل حصار هنوز خانهها و مساجد بسیاری همچنان استوار و پابرجا بودند و در خیابانهای آن نهرهایی میگذشت اما همه اینها اینک خشک و بیآب هستند.»
شاردن جهانگرد فرانسوی که به سال ۱۶۷۲ میلادی از شهر زنجان بازدید نموده مینویسد: «هنوز در حوالی یک مایل و بیشتر، آثار و بازماندههای ویرانهای مشاهده میشود».
موارد دیگری از این مقولات بیانگر این حقیقت است که شهر زنجان تا اواخر قرن نهم هجری قمری غیر مسکون و مخروبه بودهاست. در دوران صفویه -که آرامش نسبی در منطقهها حاکم بودهاست – شهر تجدید بنا شده و مجدداً تکاپوی حیات در آن آغاز گردیدهاست. حال با توجه به گزارش سیاحان و جهانگردان و هم چنین مطالعهٔ متون تاریخی و بررسیهای باستانشناسی معلوم میشود علیرغم قدمت سه هزار ساله، کلیهٔ آثار فعلی و بافت شهری نسبتاً جدید است. به عبارت دیگر با عنایت به آنچه که اجمالاً بیان شد شهر زنجان در دورههای مختلف بر اثر هجوم دشمن تخریب و به مرور شهر جدید بر روی خرابههای قدیمی احیا شدهاست. منطقهٔ زنجان در برخی مقاطع تاریخی در منطقهٔ آذربایجان نیز دانسته شدهاست.[۱۶]
علت انطباق و احیای شهر در محل فعلی، معلول جاذبههای شهری-منطقهای از جمله وجود سفرههای آب زیرزمینی، استفاده مجدد از قنوات قدیمی، دسترسی و مورد استفاده قرار دادن زنجان چای، اوضاع توپوگرافی محلی و بالاخره عامل تعیینکنندهٔ استقرار شهر در سر راه تجاری و راهبردی فلات مرکزی ایران و ارتباط آن با آذربایجان و لزوم اتراق کاروانها، بازسازی شهر زنجان را منطبق بر خرابههای قدیمی، امری لازم و ضروری مینمودهاست.
شهر فعلی از دوران صفویه تکوین و توسعه پیدا کردهاست، خاستگاه اولیهٔ شهر در این دوره از تجدید بنا، به لحاظ استفاده از امکانات و استعدادهای بالقوهٔ شهری و زیستی در حد نهایی اراضی شهری در جنوب، در ساحل راست رودخانهٔ زنجانرود قرار گرفتهاست. جهت توسعه و رشد شهری از نظر توپوگرافی و وجود اختلاف ارتفاع در ناحیهٔ جنوبی شهر و دارا بودن شیب نسبتاً تند تا کف رودخانهٔ زنجانرود که استقرارهای شهری را با مشکلات جدی مواجه میسازد، به طرف شمال امری اجباری و قطعی بودهاست. به هر حال گسترش شهر هنوز محدود به مسیلهای شرقی و غربی بوده که محل استقرار شهر به صورت دلتا نسبت به زنجانرود است.
با تحلیل و توجیه عوامل و عناصر شهری از قبیل قبرستانهای قدیمی و مناطقی تحت عنوان «کولوک» که تا امروز باقیمانده، شکلگیری و گسترش شهر را میتوان پیگیری و تبیین نمود قدیمیترین عنصر، متعلق به اواسط دوران صفویه است که به نام کاروانسرای سنگی واقع در قسمت شرقی کهندژ در ورودی شهر به اسم دروازه همدان قرار دارد. این کاروانسرا که هماکنون قسمت اعظم آن از میان رفته و به اداره اوقاف تبدیل شدهاست، یادگاری از دوران شاه عباس دوم است. بدین ترتیب قبل از احداث مجموعهٔ بازار زنجان در دوران آقا محمد خان قاجار(۱۲۰۰ هجری قمری)، میدانهای آهنگران و راسته دباغها با عنایت به نقش عملکردی شهر که در مقدمه بیان شد، از عناصر اصلی آن محسوب میشوند که این عناصر نسبت به شارستان مرکزیت دارد.
نمایی از خیابان خرمشهر زنجان، بهمن ۱۳۷۸
در دوران آقا محمد خان قاجار با توسعهٔ نسبی شهر در حد قلعهٔ فعلی که خود از مسیلهای طبیعی الهام گرفته، مجموعه بازار به مثابهٔ قطب واحد اقتصادی، خدماتی و فرهنگی منسجمترین عنصر شهری را به وجود آوردهاست و با عنایت به پدیدههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عملکردی، و… بهطوریکه در زندگی روزمره شهری نقش اساسی داشته باشد، محلهبندی شهر صورت گرفتهاست. در این دوره بهطور کلی شهر به سه منطقه تقسیم شده، نخست منطقه مرکزی شهر با جای گرفتن مراکز حکومتی، اداری و مذهبی در آن موجودیت یافته و فاقد اسم خاصی بودهاست. اراضی و محدثات واقع در شرق محدوده مرکزی در مجموعه بازار تحت عنوان یوخاریباش و افراد ساکن در این منطقه در کلیات با همین عنوان مشخص شده و از نظر اقتصادی (در اوایل دوران قاجار) از ظرفیت بالایی برخوردار بودهاند. اراضی و محدثات واقع در غرب محدوده مرکزی به نام اشاقهباش موسوم شدهاست.
در این تقسیمبندی هر یک از مناطق دوگانه (اشاقهباش و یوخاریباش) از نظر زندگی روزمره و مقررات اجتماعی، دارای امکانات فیزیکی و کالبدی دارای وحدت و هم آهنگی کامل است.
محلات از نام بانی مساجد و تکایا الهام گرفته یا با انتساب به صنف خاصی نامگذاری شدهاند. محلات قدیمی دارای عناصر شهری منسجمتری بوده و به عنوان مراکز محلهای نقش اساسی را در زندگی عمومی ایفا میکند. این محلات از نظر فیزیکی دارای الگوی خاصی است، بدین ترتیب که به عناصری از قبیل مسجد، تکیه، حمام، مراکز خرید روزانه، مراکز خدماتی، آب انبار، فضای مشاعی جهت انجام مراسم مذهبی، سنتی و تجمعهای عمومی و بالاخره محل بازیهای کودکانه مجهزند. بهطوریکه این مراکز تا امروز با حفظ عملکردهای نخستین در تکاپوی حیات در محلات نقش اساسی دارند. نمونههای بارز آن محلات دود قلی، مسجد یری پایین، نصرالله خان، محله زینبیه و محله قهرمان میباشند و تقریباً سایر محلات دارای چنین خصیصه بارز و روشناند که با گسترش تدریجی شهر نسبت به مرکزیت کهندژ و سپس مجموعه بازار با انسجام معقول و منطقی جای گرفتهاند. بهطور کلی ۱۸ محله در داخل قلعه و ۹ محله در خارج از قلعه تا اواخر دوران پهلوی ضمن گسترش تدریجی مستقر شدهاند.
روند گسترش تا اواخر دوران قاجار بسیار بطئی و در سطح قلعه به میزان ۱۸۵ هکتار بودهاست. از حد فاصل اواخر دوران قاجار تا اواخر دوران پهلوی با افزایش محلات خارج از قلعه، وسعت شهر به میزان تقریبی ۴۸۰ هکتار گسترش یافتهاست. شهر فعلی در مساحتی معادل ۱۲۵۷ هکتار مستقر شده که به استناد ضوابط طرح جامع مصوب پیشبینی شده در سال ۱۳۷۵ وسعت آن به میزان ۴۴۵۰ هکتار افزایش مییابد.